نقد فیلم

نقد فیلم

یادداشتی درباره ی فیلم far from the madding crowd

چهارشنبه, ۸ مهر ۱۳۹۴، ۰۷:۰۸ ب.ظ | امیر یغمایی | ۰ نظر

 چشم انداز اروپایی عشق

به‌دوراز اجتماع خشمگین آخرین ساخته‌ی وینتربرگ کارگردانی که با فیلم قبلی خود شکار توانسته بود تحسین همگان را جلب کند اقتباسی است از رمان مشهور نویسنده‌ی قرن بیستم توماس هاردی که روایت زندگی دختر جوانی به نام بثشبا اوردین که ملک زراعی عمویش را به ارث برده و به خاطر میل به استقلال سعی دارد آن را به تنهایی اداره کند ، در این میان اما وی در مرکز عشقی سه مرد نیز قرار دارد که زندگی وی را تحت‌الشعاع قرار می‌دهد.

به‌دوراز اجتماع خشمگین رمانی در سبک رمانتیک طبیعت‌گرا است که به شدت بر روی پرداخت جزئیات و توصیف حالات افراد استوار است ، این رمان که مانند اغلب آثار هاردی در دوره‌ی خود از جسارتی برخوردار  می باشد که در آن به شکلی عریان مسائل متضاد با جامعه‌ی سنتی انگلیس آن دوران را به چالش می‌کشد که سرآغاز این مبارزه‌طلبی ادبی با رمان به‌دوراز اجتماع خشمگین آغازشده و در رمان تس از خانواده‌ی دوربرویل به اوج می‌رسد، به‌دوراز اجتماع خشمگین شاید پلات ساده‌ای داشته باشد و چندان از  پیچیدگی های داستانی رمان های فاخر اروپایی بهره‌مند نباشد اما دلیل اهمیت آن را سبک نگارش رمانتیک هاردی می‌دانند.

وجود نام کارگردانی مانند وینتربرگ که باید او را پدر و فرزند خلف دوگما 95 دانست به عنوان کارگردان در فیلمی اقتباسی تا حدی عجیب است چرا که اصولاً اقتباس سینمایی آن هم از اثری پر جزئیات و توصیفی عملی است که کارگردانان مؤلف اروپایی به سراغ آن کمتر می روند و شاید فیلم به‌دوراز اجتماع خشمگین دلیلی باشد بر چرایی این امر.

به‌دوراز اجتماع خشمگین نسبت به سایر آثار وینتربرگ فیلمی ضعیف است ، شاید اگر فیلم قبلی وی شکار نبود تا حدی به‌دوراز اجتماع خشمگین پذیرفتنی تر بود اما وجود آن فیلم پرقدرت در کارنامه‌ی وینتربرگ باعث ایجاد انتظار اثری شاخص تر از وی شده که متأسفانه عموم منتقدین و مخاطبین را سرخورده کرده است ، شاید بتوان گفت اصلی‌ترین دلیل عدم موفقیت فیلم ناهماهنگی میان دیدگاه کارگردان با فیلم‌نامه است ، وینتربرگ که تا پیش از به‌دوراز اجتماع خشمگین اغلب آثارش را به همراه یک فیلم‌نامه‌نویس دیگر به رشته‌ی تحریر در می‌آورد این بار وظیفه‌ی اقتباس را به عهده‌ی دیوید نیکولزی گذاشته است که عمده شهرت خود را مدیون رمان‌ها و نویسندگی سریال‌هایش است که همین امر نیز باعث شده نیکولز تا حد زیادی نکات مهم کتاب را نادیده بگیرد که مهم‌ترین آن توصیف درونیات و امیال شخصیت‌ها هست درحالی‌که کتاب توماس هاردی بخش عمده‌ای از قوت خود را مدیون شخصیت‌پردازی پرقدرتش است اما در فیلم شخصیت های فیلم کاملاً تخت هستند و نمی‌توان از آنان درک درستی پیدا که همین مسئله نیز باعث می‌شود روند اتفاقات فیلم به‌خصوص تصمیمات که افراد می‌گیرند به دلیل نداشتن زمینه مکانیکی جلوه کند تا طبیعی ، البته که نباید این نکته را دور از نظر داشت که در رمانتی سیسم بیشتر تاکید به روی نفس عمل است تا استدلال آن و به دلیل ریشه‌های احساس‌گرایانه ی مکتب رمانتیک بسیار از رفتارها شاید با دیدگاه عقلانی غیرمنطقی جلوه کند اما نباید فراموش کرد که آثار هاردی هرچند شدیداً تحت تأثیر مکتب رمانتیک است اما در اصل خود متعلق به جنبش طبیعت‌گرایی می‌باشد که رفتارها و تقدیر انسان در آن مورد موشکافی قرار می‌گیرد ، از سوی دیگر رمان هاردی نزدیک به 470 صفحه است که قاعدتاً با تفاسیر بیان‌شده از نثر وی رمان حجیم و سنگینی می‌باشد و اقتباس از آن عمل راحتی نیست ولی بااین‌وجود وینتربرگ تنها 115 دقیقه برای فیلمش زمان در نظر گرفته که طبیعی است به‌تبع آن بسیاری از جزئیات ضروری مانند چگونگی روابط میان مثلث عشقی مردان با بثشبا نادیده گرفته شود ، برای درک این مطلب کافی است نگاهی بیندازیم به فیلم دکتر ژیواگو که مدت زمان آن 200 دقیقه بوده و طول رمان 540 صفحه می‌باشد در نتیجه معقول است اگر به جزئیات بهتر پرداخته شود ، دیگر نکته‌ی مهم فیلم را باید نگاه متعارض کارگردان با متن اصلی دانست ، وینتربرگ بی‌شک نگاه مردانه‌ای بر سینمایش حاکم است که گواه آن را می‌توان فیلم های شکار یا وندی عزیز دانست درحالی‌که رمان های هاردی به خصوص به‌دوراز اجتماع خشمگین و تس نگاهی زنانه و حتی به جرئت فمینیستی می‌توان دانست و همین تعارض باعث گشته که نقش قهرمان رمان از بثشبا به گابریل انتقال پیدا کند و بثشبا در فیلم بیشتر دلیل رخدادها باشد تا عامل آنها درحالی‌که رمان هاردی درباره‌ی استقلال‌خواهی یک زن جوان است .

شاید بارزترین وجه چشمگیر فیلم شباهت توصیفات طبیعت‌گرایانه و رمانتیک هاردی و وینتربرگ از محیط و اجتماع باشد که به خوبی می‌توان نمود آن را در قاب‌بندی های فیلم مشاهده کرد ، وینتربرگ که هنوز هم شدیداً تحت نظرات دوران اولیه فیلم‌سازی خود و جنبش دوگما 95 است عامدانه از فضاهای داخلی می‌گریزد و اتفاقات و حوادث اصلی فیلم‌هایش در محیط های خارجی و طبیعی رخ می‌دهد که این امر مشابه آن چیزی است که در رمان به‌دوراز اجتماع خشمگین هم قابل مشاهده است.

وینتربرگ به نظر می‌آید تلاش نموده است ضعف فیلم‌نامه‌ی اثرش را با قدرت بصری بپوشاند که هرچند این امر موجب خلق تصاویر زیبایی گشته اما در مخفی نمودن معایب ناموفق و بی‌اثر بوده است.

وینتربرگ از لحاظ انتخاب بازیگر نیز  به خوبی عمل کرده و نوع نگاه خود را به فضای اثر غالب نموده به این معنا که به نظر می‌آید مابه ازای شخصیت بثشبا باید بازیگری با فیزیولوژی قرص و محکم باشد اما وینتربرگ این فرض را با انتخاب کری مولیگان که بازی وی در فیلم شرم تا حد زیادی در خاطر مخاطبان تثبیت شده شکسته است هرچند که مولیگان یک بار دیگر ناکامی در ایفای نقش معشوق ضعیف را همانند آنچه در گتسبی بزرگ بود تجربه کرده است، از سوی دیگر انتخاب ماتیو اشچوئنائرتس برای ایفای نقش گابریل که مثبت‌ترین شخصیت فیلم است جالب می‌باشد چرا که سایر بازیگران فیلم همگی انگلیسی هستند درحالی‌که اشچوئنائرتس بلژیکی می‌باشد

به‌دوراز اجتماع خشمگین فیلمی متوسط از کارگردانی است که انتظارها را نتوانسته است برآورده کند ، در حقیقت شاید اگر وینتربرگ همانند آثار پیشین خود نگارش فیلم‌نامه‌ی این اثر را تا حدی بر عهده داشت نتیجه‌ی نهایی فیلم بهتری از آب درمی‌آمد که متأسفانه این‌گونه نشده است اما نمی‌توان انکار نمود که این فیلم در عین حالی که اثری اقتباسی می‌باشد خالی از نگاه تأثیرگذار کارگردان بوده که این را شاید بتوان مهم‌ترین نکته‌ی قوت فیلم به‌دوراز اجتماع خشمگین دانست که وینتربرگ در عین حالی که بر مبنای یک اثر پر قدرت ادبی فیلم ساخته است اما تسلیم صرف نگاه رمان نشده و مؤلفه‌های ذهنی خود را در فیلم گنجانده است.

  • امیر یغمایی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی